ادامه پست قبل
پیش از این که به سوال پست قبل جواب بدم میخوام یک مثال دیگه دربارهی رابطهی میان حق و مسئولیت بزنم که عمق فاجعه خوب جا بیفته.
تصور کن میری بقالی یک بطری آب بخری. هزار تومنی (چنده الان؟) که قیمت اون بطری و حق فروشنده است رو میدی، اما فروشنده هزار تومن را میگذاره توی جیبش و آب هم بهتون نمیده. شما چیکار میکنی؟ اول تعجب میکنی که یعنی چی، بعد احتمالا بقالی را را واسه خاطر هزار تومن سرش خراب میکنی. حالا شما فکر کن مردمانی امکان دسترسی به ملیاردها ثروت این سرزمین را دادن به حکومتش اما در عوضش چی؟ هیچی، آب آشامیدنی هم ندارند و این باعث حتی تعجب یک عده هم نمیشه!
خب حالا بریم ببینیم آیبک چقدر بیماره.
بازم به کمک یک داستانک مثال میزنم. حکایت معروفیه که چون من با جزئیات یادم نمیاد با کلی دخل و تصرف تعریفش می کنم:
یک روز خونهای را دزد میزنه. اهل خونه وقتی خبردار میشن، اول اونیو سرزنش میکنند که باید درو قفل میکرد و فراموش کردهبود، بعد انگشت اتهامشون را میگیرند سمت اونی که ظروف نقره را قرار بود بگذاره تو کمد اما از تنبلی رو میز رها کرده بود، بعد حمله میکنند به اونی که صدای دزد را از اتاق کناری شنیده بود اما حال نداشت بلند شه ببینه چیه. با هم درگیر میشن و دزده هم پشت دیوار یک کم بهشون میخنده و بعد خرامان راه میفته میره عشق و حال با مال دزدی. تا اینکه بالاخره یکی داد میزنه: ای بابا! گویا این میون دزده از همه بیگناهتره! همه مقصرند جز دزده؟!
تو این مثال دزدی تقصیره دزده و لاغیر. پلیس هم باید دنبال دزد باشه. پلیسی که بیاد بگه تقصیر خودتونه که ازتون دزدی شد دستش با دزده تو یک کاسه است!
حالا خونواده آگاهی که ازشون دزدی شده و به پلیس و قاضی شهرش هم اعتمادی نیست، به جای متهم کردن همدیگه یا گریه و ناله که ما چقدر بیچاره و مظلومیم، چی کار میکنند؟ من فکر میکنم قبل از هر چیز وظیفهاشون نسبت به همدیگه و خونهاشون را درست انجام میدن، سهمشون در آبادانی.
تو یک کشور هم مقصر معلومه. مقصر میخواد حواس ما رو پرت کنه و ما بین خودمون دنبال تقصیرکار بگردیم و یقهی همدیگه را بدریم. از طرف دیگه یک رسانههایی هم هستند که مدام القا میکنند که اون قدر صغیریم که نه میتونیم مسئولیتی داشتهباشیم و نه تاثیری.
اما ما موثریم. تاثیر منفی ما حکم روغن کاری چرخدندههای یک ماشین غولپیکره و اثر مثبتمون مثل گذاشتن چوب خلال دندون لایهی چرخدندههاش. این ماشین هرچقدر هم بزرگ و قدرتمند باشه بدون روغنکاری دوام نمیاره. وقتی تعداد اون خلال دندونها بیشتر بشه بالاخره ماشینو از کار میندازه یا تو کارش خلل ایجاد میکنه و در نهایت مجبورش میکنه دست کم گاهی هم به خواست ما بچرخه.