من برعکس این هایی که شعار "مرگ بر
آمریکا" میدهند و بعد اضافه می کنند که منظورشان دولت آمریکاست نه مردمش، اتفاقا
همیشه خواستم ثابت کنم که مردم آمریکا خیلی سطحی هستند و از تمدن فقط ظواهرش به آنها
رسیده. اما اتفاقی افتاد که تصمیم گرفتم دیگه در این باره اظهار نظر نکنم. درواقع
هنوز سر حرفم هستم اما بهتر است این حرف از دهان یک ایرانی خارج نشود! آن هم فقط
به یک دلیل که البته برای سکوت اختیار کردن به اندازه کافی بزرگ هست.
وقتی کامنتهای پر از نگرانی آمریکایی ها زیر
خبری درباره خودداری ترامپ از امضای قرارداد اقلیمی پاریس را خواندم فهمیدم هنوز
چقدر راه پیش رو داریم تا به سطح آمریکاییهای سطحی برسیم و درک درستی از بحرانهای
زیست محیطی پیدا کنیم، آن قدر که به دغدغه ما تبدیل شود و مثل پدر و مادرهای
آمریکایی نگران آینده فرزندانمان بشویم. آنها نگرانند چون رئیس جمهورشان نمی
خواهد زیر بار قرداد اقلیمی برود. حالا ما این جا درحالی به همه چیز غیر بحران آب
مشغولیم که غول خشکسالی تمام قد در کشورمان ایستاده تا همین روزها یکی یکی شهرها و
استانهامان را لگدکوب و به برهوت تبدیل کند و بعد از تماشای این که چه طور به جان هم می افتیم
لذت ببرد.
درحال حاضر هیچ چیز و مطلقا هیچ چیز مهم تر از
موضوع بحران آب و مقابله با خشکسالی نیست. چرا نمی فهمیم؟ چرا نمی ترسیم؟ چرا می
توانیم درباره بغل گیری یک مجری تلویزیون و همسرش ساعت ها زیر مطلبی بحث کنیم، برای
فلان جمله توفلان برنامه طنز خون بریزیم و درباره خیلی چیزهای دیگر بنویسیم اما
نسبت به بحرانی که می تواند ما را با تمام مشکلات ریز و درشت دیگرمان ببلعد این
قدر بی اعتناییم؟
بیایید درباره خشکسالی فکر کنیم، بخوانیم،
بنویسیم و حرف بزنیم و آن را به الویت و اصلی ترین دغدغه ملی تبدیل کنیم.